Uncategorized

درباره Call Of Duty

این مطلب میریم سراغ کل سری بازی های کال اف دیوتی. سری بازی کال اف دیوتی (Call of Duty) در کنار امثال GTA و Need for Speed یکی از آن نام‌هاییست که همه، حتی آن‌هایی که یک بار هم دستشان به کنترلر بازی نخورده هم حداقل یک بار به گوششان خورده است. این فرنچایز حداقل چهارده سال است که یکی از نمادهای گیمینگ بوده و به دلایل مختلفی معروف و در عین حال منفور بوده است.به عبارتی می‌توان گفت که بهترین‌ها و بدترین‌های صنعت گیم را می‌توانیم در کنار هم در این سری مشاهده کنیم. اما با وجود تمام بالا و پایین‌هایش، بازی Call of Duty همچنان توانسته یکی از غول‌های صنعت گیم باقی ‌بماند.

تولد کالاف دیوتی مستقیما به یکی دیگر از نام‌های معروف تاریخ گیم برمی‌گردد. قبل از کال اف دیوتی این Medal of Honor بود که با بردن شوترهای اول شخص به جنگ جهانی دوم و ارائه تجربه‌ای واقع‌گرایانه‌تر توانست توجهات را به خود جلب کند. دو نسخه اول این سری برای پلی استیشن 1 ساخته شدند، اما برای نسخه سوم، استیون اسپیلبرگ فیلم‌ساز بزرگ آمریکایی وظیفه ساخت بازی را به استودیوی کوچکی به نام 2015Inc سپرد.

این پروژه در آن موقع جاه‌طلبانه در نهایت به Medal of Honor: Allied Assault ختم شد. Allied Assault با به تصویر کشیدن وقایع مشهوری همچون عملیات ساحل نرماندی و حال و هوایی که بسیار یادآور فیلم جنگ جهانی مشهور اسپیلبرگ یعنی «نجات سرباز رایان» بود توانست به موفقیت بزرگی تبدیل شود.

اولین کالاف دیوتی در سال ۲۰۰۳ برای رایانه‌های شخصی منتشر شد و توانست به موفقیت بسیار بزرگی برسد – تا حدی که حتی بهترین بازی کامپیوتر آن سال لقب گرفت. یکی از دلایلی که کالاف دیوتی را از سایر رقبایش متمایز می‌کرد، ساختار بخش داستانی و مکانیک‌های نسبتا واقع‌گرایانه‌اش بود.کمپین بازی از سه دید ارتش آمریکا، بریتانیا و شوروی دنبال می‌شد. طی این سه روایت، بازی تنوع مراحل و محیطی بالایی را به تصویر می‌کشید و بازیکن را از مراحل مخفیانه در شب هنگام گرفته تا نبردهای حماسی همچون نبرد استالینگراد با خود همراه می‌کرد.

همان طور که اشاره کردیم، یکی از اهداف اصلی اینفینیتی وارد برای Call of Duty ارائه یک تجربه نسبتا واقع‌گرایانه از جنگ جهانی دوم بود و در نهایت توانست به این هدف برسد. بازیکن در هر مرحله چندین هدف برای انجام دادن داشت و می‌توانست به روش‌های مختلف آن‌ها را به اتمام برساند، اما بر خلاف بسیاری دیگر از شوترهای آن موقع، شخصیتی که بازیکن کنترل می‌کرد یک قهرمان تمام عیار نبود.

او تنها می‌توانست دو سلاح همزمان حمل کند، و همچنین در مقابل حملات آسیب‌پذیر بود و باید از بسته‌های سلامتی برای پر کردن جانش استفاده می‌کرد – سیستمی که بعد از این بازی تا سال‌های دراز رها شد. این‌ها باعث می‌شدند که بازیکن مجبور شود به هم‌رزمانش هم تکیه کند.

در واقع هوش مصنوعی یاران و دشمنان کالاف دیوتی یکی از اصلی‌ترین عوامل القای این حس واقع‌گرایانه بود. سربازان دشمن می‌توانستند کاور بگیرند، بازیکن را از پشت غافلگیر کنند و برای پوشش دادن یاران خود به شما تیراندازی کنند. یا برای مثال در نیروهای خودی، در صورتی که یارانتان کشته شوند سربازان جدیدی با نام‌های متفاوت ظاهر می‌شدند تا هیچ وقت در مبارزات تنها نمانید.

کالاف دیوتی ۱ دارای یک بخش چندنفره هم بود و اگر امروز آن را بازی کنید، می‌بینید که این سری چه راه درازی آمده است. بازیکنان تنها می‌توانستند از بین چند جبهه و سلاح مختلف انتخاب خود را انجام دهند، و صرفا در مپ‌هایی ساده با یکدیگر رقابت کنند. آن موقع خبری از سیستم‌هایی همچون کیل‌استریک یا پرستیژ نبود و تنها ویژگی قابل توجه این بخش چندنفره، یک کیل‌کم بود که نحوه کشتن شدنتان توسط بازیکن حریف را نشان می‌داد.

بعد از موفقیت بزرگ Call of Duty، اکتیویژن به دنبال گسترش حضور این آی پی در بازار بود. در حالی که اینفینیتی وارد وظیفه ساخت یک دنباله کامل را بر عهده گرفت، اکتیویژن وظیفه ساخت دو تجربه جدید از کالاف دیوتی را به دو استودیوی دیگر سپرد.

بعد از انتشار نسخه اول، اکتیویژن استودیوی Gray Matter را خریداری کرد. آن‌ها نه تنها در آینده به یکی از راس‌های کلیدی این فرنچایز تبدیل شدند، بلکه گیمرهای قدیمی هم آن‌ها را به واسه ساخت بازی Return to Castle Wolfenstein می‌شناسند. به عنوان اولین پروژه، گری متر ساخت یک بسته گسترش دهنده برای کالاف دیوتی را بر عهده گرفت و در نهایت Call of Duty: United Offensive پس از یک سال منتشر شد.

United Offensive شامل یک بخش داستانی می‌شد که از همان ساختار سه بخشی آمریکا-بریتانیا-شوروی بهره می‌برد. این کمپین با بهره بردن از نبردهایی حتی جذاب‌تر از قبل و گرافیک بهبودیافته، چند ساعت سرگرمی بیشتر برای بازیکنان فراهم می‌کرد. اما چیزی که United Offensive را به یک موفقیت بزرگ تبدیل کرد، گسترش قابل توجه بخش چندنفره بود.

در واقع، یونایتد آفنسیو یکی از مهم‌ترین بخش‌های تاریخ مولتی‌پلیر کالاف دیوتی به شمار می‌رود. علاوه بر اضافه کردن بیش از ده مپ جدید، دو حالت جدید به مولتی‌پلیر اضافه شدند که دوتایشان، یعنی Domination و Capture The Flag هنوز هم که هنوز است جزو حالت‌های محبوب کالاف دیوتی به شمار می‌روند.

علاوه بر این حالات، یونایتد آفنسیو شامل برخی از بزرگ‌ترین نبردهایی که مولتی‌پلیر این سری به خود دیده می‌شد. بازیکنان می‌توانستند در مپ‌هایی عظیم با یکدیگر بجنگند و حتی از وسایل نقلیه و تانک هم بهره ببرند – چیزهایی که تا همین چند سال پیش بیشتر مخصوص سری Battlefield دانسته می‌شدند. به همین دلایل بود که United Offensive به موفقیتی بزرگ دست یافت و توانست عنوان بهترین بسته گسترش دهنده سال را از آن خود کند.

در کنار یونایتد آفنسیو، اکتیویژن به دنبال ورود به بازار کنسول‌ها هم بود و وظیفه ساخت یک نسخه مخصوص کنسول را به استودیوی Spark Unlimited سپرد. نتیجه این همکاری Call of Duty: Finest Hour بود که در سال ۲۰۰۴ برای پلی استیشن 2 و ایکس باکس منتشر شد.

Finest Hour که به جای یک نسخه شخصی‌سازی شده از انجین Id Tech 3 با Renderware ساخته شده بود، همانند دو عنوان قبلی شامل یک کمپین سه بخشی می‌شد که نسبت به قبل ساختاری سینمایی‌تر داشت. این بازی از یک بخش چندنفره هم بهره می‌برد که روی پلی استیشن 2 تا سقف ۱۶ بازیکن و روی ایکس باکس تا ۳۲ بازیکن پشتیبانی می‌کرد.

یکی دیگر از نکات قابل توجه درباره Finest Hour اجرای آن به صورت ۶۰ فریم بر ثانیه روی کنسول‌های آن موقع است. اما علی‌رغم این دستاوردها، Finest Hour با استقبال و نمرات متوسطی مواجه شد و اکتیویژن هم همکاری خود را با اسپارک آنلیمیتد قطع کرد.

اولین دنباله کامل برای Call of Duty در سال ۲۰۰۵ از راه رسید و برای پی‌سی و به عنوان یک لانچ تایتل برای ایکس باکس 360 منتشر شد. Call of Duty 2 از هر نظر یک نسخه بزرگ‌تر و بهبودیافته نسبت به نسخه قبلی به شمار می‌رفت. کمپین بازی همانند بازی‌های قبلی از سه بخش آمریکا-بریتانیا-شوروی تشکیل شده بود، اما با این تفاوت که این بار داستان از سمت شوروی شروع می‌شد.

به لطف یک موتور گرافیکی بهبود یافته (که حالا با نام IW Engine شناخته می‌شد) و سخت‌افزار قدرتمندتر ایکس باکس 360، اینفینیتی وارد قادر بود مراحلی بسیار بزرگ‌تر و باجزئیات‌تر بسازد و در کنار ارتقای قابل توجه گرافیک، تجربه کامل بازی را به کنسول منتقل کند.

به غیر از بزرگ‌تر شدن مقیاس همه چیز و بهبودهای جزئی (همچون اضافه شدن یک هشدار هنگامی که نارنجکی در نزدیکی‌تان افتاده است)، Call of Duty 2 شامل یک تغییر بزرگ می‌شد که آینده سری را تغییر داد. این بار به جای سیستم جان وابسته به بسته‌های سلامتی، سیستم بازیابی سلامتی خودکار در بازی قرار داده شده بود تا بازی هیچ گاه از ریتم نیافتد. این سیستم از آن موقع تا همین الان سوژه بحث‌های زیادی بوده و موافقان و مخالفان فراوان خود را دارد.

Call of Duty 2 یک قدم مهم برای بخش مولتی‌پلیر هم محسوب می‌شد. در کنار بهبودهای فراوانی که این بخش نسبت به قبل دید (همچون پشتیبانی از مچ‌های ۶۴ نفره روی پی‌سی)، این نسخه به لطف یک لانچ تایتل بودن برای ایکس باکس 360 توانست به یک عنوان بسیار محبوب روی ایکس باکس لایو تبدیل شود. در واقع کالاف دیوتی 2 موقعی بود که نام این فرنچایز به عنوان یکی از عناوین چندنفره محبوب بر سر زبان‌ها افتاد.

کالاف دیوتی ۲ انحصارا برای پی‌سی و ایکس باکس 360 منتشر شد و توانست با استقبال بسیار خوبی مواجه شود. اما اکتیویژن قصد نداشت بازار کنسول‌های نسل ششم را رها کند و تصمیم گرفت یک نسخه دوم هم مخصوص آن پلتفرم‌ها بسازد.

اینجا نقطه‌ایست که استودیوی Treyarch اولین قدم خود را در فرنچایز کالاف دیوتی برداشت. تری‌آرک پیش از این سابقه کار روی عناوینی همچون Spider-Man 2 روی کنسول را داشت و ساخت یک کالاف دیوتی قدمی بزرگ برای آن‌ها بود. برای کمک به آن‌ها، اکتیویژن بعد از انتشار United Offensive استودیوی گری متر را به آن‌ها ملحق کرد تا یک تیم کامل و باتجربه برای ساخت یک کالاف دیوتی مخصوص کنسول آماده داشته باشد.

نتیجه کار این تیم Call of Duty 2: Big Red One بود که انحصارا برای پلی استیشن 2، گیم کیوب و ایکس باکس منتشر شد. این بازی که با موتور مخصوص تری‌آرک ساخته شده بود، از این جهت جالب بود که برای اولین بار کمپین یک کالاف دیوتی را از ساختار سه‌تایی خارج و صرفا روی جبهه آمریکا تمرکز کرد.

این بازی در بخش چندنفره خود هم بیشتر دنباله‌روی ساختار United Offensive بود و روی نبردهای بزرگی که شامل حضور وسایل نقلیه و کلاس‌های منحصر بفرد می‌شدند تمرکز می‌کرد.

Call of Duty: Big Red One به عنوان یک بازی مخصوص کنسول‌های قدیمی توانست به موفقیت قابل قبولی دست پیدا کند. همین موفقیت برای اکتیویژن کافی بود که به تری‌آرک نقش بیشتری در روند توسعه فرنچایز طلایی خود بدهد. بدین ترتیب، در حالی که اینفینیتی وارد مشغول ساخت یک پروژه رویایی و جاه‌طلبانه جدیدش بود، تری‌آرک وظیفه ساخت یک نسخه اصلی را بر عهده گرفت تا فاصله دو ساله تا انتشار بازی بعدی اینفینیتی وارد را پوشش دهد.

Call of Duty 3 از چند نظر نقطه‌ای جالب در تاریخ کالاف دیوتی محسوب می‌شود. اول از همه، این اولین کالاف دیوتی اصلیست که توسط استودیویی غیر از اینفینیتی وارد ساخته شده. دوما این که این عنوان در بازه به شدت کوتاه هشت ماه ساخته شد.این مورد مستقیما به نکته سوم منجر می‌شود؛ Call of Duty 3 تنها نسخه اصلی سری است که تنها برای کنسول منتشر شده (و اولین کالاف دیوتی روی پلی استیشن 3)، چرا که تری‌آرک برای ساخت یک پورت پی‌سی با کمبود زمان مواجه شد. و نکته آخر هم این است که کالاف دیوتی 3 اولین و آخرین نسخه اصلی‌ای بود که نه با موتور اینفینیتی وارد، بلکه با موتور تری‌آرک ساخته شد.علی‌رغم تمام این تغییرات نگران‌کننده، Call of Duty 3 اتفاقا عنوان بسیار خوش‌ساختی از آب در آمد و توانست نمرات و فروش بسیار خوبی را تجربه کند. این بازی همانند ساخته قبلی تری‌آرک در کمپین خود تماما روی جبهه غرب تمرکز می‌کرد و برای جبران کمبود نبردهای شرق، تمرکز بیشتری روی توسعه و عمق بخشیدن به شخصیت‌هایش گذاشته بود.

بخش چندنفره بازی هم در واقع نسخه‌ای تکامل‌یافته از United Offensive و Big Red One بود و با کلاس‌بندی منحصر بفرد، نبردهایی با مقیاس بزرگ و نقش گسترده وسایل نقلیه و تانک‌ها، یکی از تجربه‌های منحصر بفردتر تاریخ سری را از بخش چندنفره‌اش ارائه می‌داد.

همچنین تری‌آرک علی‌رغم زمان بسیار کمش موفق شده بود یک خروجی خوب از موتورش به نمایش بگذارد و Call of Duty 3 از نظر گرافیکی یک پیشرفت محسوس نسبت به نسخه دوم بود. جالب است بدانید که مکانیک برداشتن و پرتاب کردن نارنجک‌های دشمن برای نجات دادن خود اولین حضور خود را در این نسخه داشت.

تری‌آرک موفق شد از پس وظیفه سنگین خود با موفقیت برآید و همین باعث شد تا جایگاه آن‌ها به عنوان یکی از توسعه‌دهندگان اصلی کالاف دیوتی تثبیت شود. اما در حالی که آن‌ها کارشان را روی یک بازی دیگر از دوران جنگ جهانی آغاز کردند، وقتش رسیده بود که اینفینیتی وارد بالاخره از پروژه جاه‌طلبانه خود رونمایی کند. پروژه‌ای که شاید مهم‌ترین نقطه تاریخ کالاف دیوتی باشد.

شاید اولین کالاف دیوتی در سال ۲۰۰۳ ساخته شده باشد، اما کالاف دیوتی‌ای که امروز می‌شناسیم در سال ۲۰۰۷ با Call of Duty 4: Modern Warfare متولد شد. اینفینیتی وارد از زمانی که ساخت نسخه اول را به اتمام رساند به فکر خروج از جنگ جهانی بود و کار روی یک بازی با حال و هوای جنگ مدرن را از همان موقع آغاز کرد.

نتیجه چهار سال در دست ساخت بودن و توسعه موتور IW Engine باعث شد تا مدرن وارفر علی‌رغم اختلافی یک ساله در انتشارش با نسخه قبلی، جهشی به اندازه یک نسل داشته باشد.

مدرن وارفر اولین نسخه‌ای بود که در جنگ جهانی جریان نداشت، که متعاقبا باعث می‌شد اینفینیتی وارد دیگر نتواند وقایع تاریخی را به عنوان داستان به تصویر بکشد. اما این استودیو به بهترین شکل توانست از پس نوشتن یک داستان جذاب برای بازی خود برآید.

بازی در سال ۲۰۱۱ جریان داشت و ماجرایش از کشته شدن رئیس جمهور کشوری خیالی در خاورمیانه توسط تروریستی به نام خالد الاسد و آغاز یک جنگ داخلی در روسیه توسط یک جنبش ناسیونالیستی به رهبری ایمران زاخائف شروع می‌شد. این آغازگر جنگی بود که بازیکنان را به درگیری‌هایی در خاورمیانه، انگلستان، اوکراین، روسیه، آذربایجان و غیره می‌برد.

از بخش داستانی مدرن وارفر به عنوان یکی از بهترین کمپین‌های تاریخ کالاف دیوتی یاد می‌شود و چند عامل در محبوبیت این داستان نقش دارند. اول این که مدرن وارفر چندین شخصیت به یاد ماندنی معرفی کرد که همچنان جزو نمادین‌ترین کارکترهای سری و به طور کل گیمینگ به شمار می‌روند؛ از جمله سوپ مکتاویش و مهم‌تر از او کاپیتان پرایس که با صداگذاری بی‌نقص بیلی موری دلبری می‌کند.

عامل دوم هم این است که این کمپین از لحظات به یاد ماندنی پر شده است. چه آن مرحله تمرینی که فکر و ذهن بازیکنان را برای رکوردشکنی درگیر کرده بود گرفته، تا مرحله‌ای همچون All Ghillied Up که بازیکنان را به پریپیات می‌برد تا در یک مرحله غالبا مخفی‌کاری و با استفاده از اسنایپرهای مجهز به صدا خفه کن اقدام به ترور زاخائف کنند.

و البته، کی می‌تواند آن صحنه شوکه کننده انفجار بمب اتم را فراموش کند که همچنان یکی از وحشتناک‌ترین صحنه‌هاییست که می‌توانید در یک بازی تجربه کنید.

عرض کردیم که این نسخه در حد یک نسل نسبت به عناوین قبلی پیشرفت کرده بود. با بهره‌گیری از موتور IW Engine 3.0، اینفینیتی وارد قادر بود تا افزایش قابل توجهی به کیفیت گرافیک بازی، از جمله کیفیت بافت‌ها و جزئیات محیط‌ها، پارتیکل‌هایی همچون انفجار، فیزیک و انیمیشن‌های بازی ببخشد. برای مورد آخر، سازندگان با سربازان و متخصصان واقعی همکاری کرده بودند تا بتوانند کارکترهای بازی را درست همانند مدلی که یک سرباز حرکت می‌کند انیمیت کنند.

اما چیزی که نام Modern Warfare را به عنوان یک بازی افسانه‌ای ثبت کرد بخش چندنفره انقلابی‌اش بود – اصلا به همین دلیل است که می‌گوییم کالاف دیوتی در واقع اینجا متولد شد.

مدرن وارفر تقریبا تمامی سیستم‌هایی که امروزه در مولتی‌پلیر CoD می‌بینید را پایه‌گذاری کرد؛ سیستم پیشرفتی که دائما سلاح‌ها و آیتم‌های جدید برای بازیکنان باز می‌کرد، سیستم پرستیژ، Loadoutهای قابل شخصی‌سازی، کیل‌استریک‌هایی که به بازیکنان در صورت کشته نشدن و کیل زیاد گرفتن پاداش‌هایی همچون حمله هوایی و هلیکوپترهای پشتیبان می‌داد، پرک‌ها، و غیره همگی از سیستم‌هایی هستند که اولین حضورشان را در مدرن وارفر تجربه کردند.

یکی از دلایل پیشرفت مولتی‌پلیر مدرن وارفر نسبت به قبل این بود که اینفینیتی وارد از همان ابتدای کار یک تیم مخصوص توسعه این بخش در نظر گرفته بود. و آن‌ها نتیجه تلاششان را دیدند؛ Modern Warfare یک انفجار هسته‌ای در فضای تجربه‌های چندنفره بود – علی‌الخصوص روی کنسول‌ها که عملا باعث شد کالاف دیوتی جای Halo را به عنوان پادشاه بازی‌های چندنفره کنسولی بگیرد.

Call of Duty 4: Modern Warfare به موفقیتی به شدت عظیم تبدیل شد و با کمپین ساختارشکن و مولتی‌پلیر انقلابی خود، نه تنها آینده فرنچایز کالاف دیوتی بلکه به کل گیمینگ را تغییر داد. اینجا بود که دیگر مشخص شد کالاف دیوتی نامیست که حالا حالاها کنار نمی‌رود. با موفقیت این بازی، ساخت یک دنباله قطعی بود.

آن دنباله دو سال بعد از راه رسید، اما قبل از آن تری‌آرک با بازگشت به حال و هوای کلاسیک سری این فاصله را پر کرد. چیزی که بسیاری انتظار نداشتند این بود که تری‌آرک هم با این بازی خود به اندازه مدرن وارفر در آینده کالاف دیوتی تاثیر می‌گذارد.

در حرکتی که تعجب برخی از بازیکنان را به همراه داشت، سری بازی های کالاف دیوتی برای نسخه سال ۲۰۰۸ خود دوباره به جنگ جهانی دوم بازگشت. تری‌آرک برای ساخت Call of Duty: World at War موتور داخلی خود را رها کرد و به موتور IW Engine 3.0 رو آورد که مدرن وارفر رویش اجرا می‌شد.

کمپین World at War، که در دو بخش آمریکا و شوروی دنبال می‌شد، با اختلاف تاریک‌ترین تجربه‌ای که کالاف دیوتی در کمپین‌های خود دیده بود را ارائه می‌داد و به جای پرداختن به جنبه‌های حماسی جنگ جهانی دوم، وحشت حاکم بر این دوران را به تصویر می‌کشید.

شدت خشونت بازی به شدت بالا بود و دائما سربازانی را می‌دیدید که توسط سلاح‌های شعله‌افکن می‌سوختند و یا اعضای بدنشان در اثر انفجار قطع می‌شد. اصلا اولین صحنه بازی شما را در حالی که اسیر شده بودید مجبور به تماشای شکنجه و در نهایت اعدام شدن هم‌رزمانتان می‌کرد.

یکی دیگر از نکات حائز توجه کمپین World at War استفاده از بازیگران مشهور هالیوود برای صداگذاری شخصیت‌هایش بود. آرون استنفورد در نقش سرباز پولونسکی، کیفر سادرلند در نقش کلنل روباک و گری اولدمن در نقش گروهبان ویکتور رزنوف از جمله بازیگران بزرگی بودند که در این بازی صداگذاری انجام دادند.

World at War برای بخش چندنفره خود تقریبا به طور کامل از ساختار مدرن وارفر استفاده می‌کرد و صرفا در آن‌ها تغییراتی برای هماهنگ کردنشان با فضای جنگ جهانی اعمال کرد. مثلا یکی از کیل‌استریک‌های بازی، سگ‌هایی بودند که در مپ برای خود می‌دویدند و به سمت بازیکنان حمله می‌کردند. و خب، می‌توانید حدس بزنید که بازیکنان حسابی از دست آن‌ها کفری می‌شدند.

اما یک ویژگی جدید مولتی‌پلیر ورلد ات وار نسبت به مدرن وارفر بازگشت وسایل نقلیه بود و بازیکنان در مپ‌های بزرگ‌تر می‌توانستند در تانک‌ها به نبرد با یکدیگر بروند. در کل بخش چندنفره World at War چندان تجربه جدیدی به بازیکنان ارائه نمی‌داد، اما همچنان یک بخش سرگرم‌کننده و خوش‌ساخت باقی مانده بود.

گفتیم که World at War به طرز غیرمنتظره‌ای نقش بسیار بزرگی در شکل‌گیری آینده کالاف دیوتی داشت. این عنوان شاهد حالت‌های کو-آپ می‌شد که در آن‌ها بازیکنان به همراه یکدیگر می‌توانستند مراحل خاصی را انجام دهند. یکی از این مراحل، یک حالت مخفی به نام Nazi Zombies بود. در حالت زامبی، بازیکنان در حالی که در یک ساختمان گیر افتاده‌اند با موج‌های بی‌پایانی از زامبی‌ها می‌جنگیدند و زنده می‌مانند.

بازیکنان ابتدا کارشان را با تجهیزات محدود و یک سلاح کمری ضعیف آغاز می‌کردند و به مرور با کشتن زامبی‌ها و بستن پنجره‌ها برای خود امتیاز جمع‌آوری می‌کردند. این امتیازها را می‌شد خرج باز کردن درهای پیش‌تر قفل شده برای آزادی بیشتر در حرکت کردن، و خرید سلاح‌های قدرتمندتر کرد. بازی وقتی به اتمام می‌رسید که آخرین بازیکنان زنده مانده بالاخره کشته شوند.

این حالت اصلا چیزی نبود که تری‌آرک از قبل برایش برنامه خاصی ریخته باشد. به طوری که سازندگان آن را در مراحل آخر توسعه World at War به عنوان یک حالت اضافه ساختند. اما استقبال بسیار بالا از Nazi Zombies باعث شد تا تری‌آرک در آینده سه مپ پولی دیگر به این حالت اضافه کند و از قضا هم این سه مپ جزو پرفروش‌ترین بسته‌های الحاقی بازی بودند.

حالت زامبی در نسخه‌های بعدی ساخت تری‌آرک محبوب و محبوب‌تر شد، تا حدی که حالا به یکی از معروف‌ترین حالات کالاف دیوتی تبدیل شده و حتی بعضا نسخه‌های خارج از تری‌آرک هم آن را شامل می‌شوند.

Call of Duty: World at War هنگام انتشار با نقدهای مثبت و فروش خوبی مواجه شد. در حالی که حالت زامبی و بخش کمپین با نظرات مثبت زیادی مواجه شدند، بازگشت به فضای در آن موقع تکراری جنگ جهانی دوم و شباهت مکانیکی بازی با مدرن وارفر انتقادات خود را به همراه داشت. اما موفقیت بازی برای اکتیویژن رضایت‌بخش بود و امروزه هم از این عنوان به نیکی یاد می‌شود.

بعد از World at War، وقتش رسیده بود که اینفینیتی وارد با دنباله خود برای بازی فوق محبوبش دوباره انفجاری در صنعت گیم برپا کند.

اینفینیتی وارد برای ساخت دنباله مدرن وارفر دوباره قدمی بزرگ برداشت. سازندگان تصمیم گرفتند انجین خود را باری دیگر ارتقا دهند و این انجین ارتقا یافته با نام IW Engine 4.0 به آن‌ها اجازه می‌داد که یک بازی پیشرفته‌تر از کار قبلی خود بسازند. بیشترین بهبودها را می‌شد در مدل شخصیت‌ها، جزئیات محیط و نورپردازی مشاهده کرد و به طور کل بازی حال و هوای تازه‌ای به خود گرفته بود.

داستان Call of Duty: Modern Warfare 2 چند سال پس از نسخه اول آغاز می‌شد؛ مرگ زاخائف نه تنها جنبش ناسیونالیست روسیه را از بین نبرد، بلکه آن‌ها را بیش از پیش قوی کرد – در حدی که آن‌ها حتی کنترل کل روسیه را در اختیار گرفتند. اینجاست که با آنتاگونیست اصلی سه‌گانه مدرن وارفر آشنا می‌شویم؛ راست دست زاخائف، یعنی ولادیمیر مکاروف که با اقدامات تروریستی خود به دنبال انتقام از غرب می‌گردد.

بازیکن در بخش قابل توجهی از بازی کنترل عضوی از نیروهای ویژه Task Force 141 به نام گری سندرسون یا «روچ» را ایفا می‌کند. سوپ مکتاویش از نسخه اول به عنوان افسر ارشد روچ حضور دارد و از اواسط بازی هم کاپیتان پرایس محبوب به بازی برمی‌گردد.

از دیگر شخصیت‌های قابل توجه داستان مدرن وارفر 2 می‌توان به «گوست»، یکی دیگر از اعضای Task Force 141 که ظاهر منحصر بفردی دارد، و سپهبد شپرد، فرمانده کل این یگان اشاره کرد.

کمپین Call of Duty: Modern Warfare 2 از این نظر جالب توجه است که گاها بیشتر از یک تجربه نظامی، همانند یک فیلم اکشن بلاک‌باستر به نظر می‌رسد. سازندگان در این بازی بیشتر روی صحنه‌های هیجان‌انگیز و اسکریپت شده‌ای تمرکز کرده بودند که گاها انگار مستقیما از فیلم‌های جیمز باند بیرون آمده بودند.

حالا این تغییر چه خوب بوده باشد و چه بد، مدرن وارفر 2 از این نظر روی بازی های آینده کالاف دیوتی تاثیر گذاشت و بخش‌های داستانی آینده با هر بازی بیشتر و بیشتر هالیوودی شدند.

و البته نمی‌توانیم از کمپین کالاف دیوتی: مدرن وارفر 2 صحبت کنیم و اشاره‌ای به مرحله No Russian نداشته باشیم. در این مرحله که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین جنجال‌های تاریخ گیم شناخته می‌شود، بازیکن به عنوان یک نفوذی با مکاروف و گروهش در یک عملیات تروریستی همراه می‌شود.

این عملیات تروریستی چی بود؟ قتل عام وحشتناک شهروندان بی‌گناه در فرودگاه مسکو. با این که بازیکن هیچوقت مجبور نمی‌شد خودش تیراندازی کند و حتی می‌توانست این مرحله را به کل رد کند، اما در هر صورت No Russian جنجال بزرگی در فضای داخل و خارج از گیمینگ ایجاد کرد، تا حتی که برخی آن را یک تمرین برای عملیات تروریستی واقعی می‌دانستند.

 تغییرات و ویژگی‌های جدید زیادی به مولتی‌پلیر خود اعمال کرد. کیل‌استریک‌های جدیدی به بازی اضافه شدند (همچون آن Tactical Nuke معروف که به بازیکن اجازه می‌داد بعد از ۲۵ کیل بدون مردن، مچ را با یک بمب اتم به اتمام برساند)، رنج اتچمنت‌ها و اسکین‌هایی که روی سلاح‌ها قرار می‌گرفتند بیش از پیش شد، سلاح‌های جدیدی اضافه شدند که برخی‌شان را می‌شد در هر دو دست گرفت (همچون آن شاتگان‌های لعنتی) و پرک‌های جدیدی هم برای بازیکنان در نظر گرفته شدند.

مولتی‌پلیر بازی از نظر محبوبیت انفجاری حتی بزرگ‌تر از نسخه اول بود و بازیکنان جدید و قدیمی بسیاری را به خود جلب کرد. البته این محبوبیت افزایش یافته باعث شد تا سر و کله آن جو مسمومی که مولتی‌پلیر کالاف دیوتی امروزه به خاطرش منفور است پیدا شود. به طور کلی‌تر، Modern Warfare 2 از هر نظر نسبت به نسخه قبل گسترده‌تر شده بود و اگرچه بخش‌های خوب آن بهتر از قبل شده بودند، اما بدی‌هایش هم خود را بیش از پیش نشان می‌دادند.

به غیر از کمپین و مولتی‌پلیر، کالاف دیوتی: مدرن وارفر 2 شامل یک حالت جدید به نام Spec Ops می‌شد. در این حالت کو-آپ، بازیکنان به صورت تک‌نفره یا به همراه دوستانشان می‌توانستند مراحل جدیدی را تجربه کنند.

این مراحل چالش‌های منحصر بفردی ارائه می‌دادند، مثلا خنثی کردن سه بمب در مدت زمانی کوتاه، و بازیکنان با انجام دادنشان و بسته به درجه سختی مرحله ستاره به دست می‌آوردند. Spec Ops هم توانست به یکی از حالات محبوب بازی تبدیل شود، اما می‌توان گفت که به اندازه زامبی از عناوین تری‌آرک نتوانست روی آینده سری تاثیر بگذارد.

مدرن وارفر 2 پس از انتشار نمرات و فروش بسیار خوبی را تجربه کرد و یک موفقیت بزرگ برای اکتیویژن بود. علی‌رغم کیفیت کلی بسیار بالای بازی، متاسفانه بسیاری از مشکلاتی که امروزه نام کالاف دیوتی را لکه‌دار کرده‌اند از اینجا آغاز شدند.

به غیر از ایجاد جو مسموم در بخش چندنفره و تمرکز روی ست‌پیس‌های هالیوودی به جای نوآوری در گیم‌پلی در بخش تک‌نفره، بازی کالاف دیوتی: مدرن وارفر 2 نقطه‌ای بود که اکتیویژن تصمیم گرفت از پتانسیل درآمدزایی فرنچایز بیش از پیش استفاده کند.

چند بسته الحاقی پولی برای گسترش مپ‌های مولتی‌پلیر منتشر شدند و بر خلاف گذشته، برای بازیکنان پی‌سی هم پولی بودند. همچنین، با این نسخه برای اولین بار کالاف دیوتی روی پی‌سی فاقد سرورهای مخصوص بود. به طور کل از اینجا بود که کالاف دیوتی به یک فرنچایز کنسول محور تبدیل شد و تا سال‌ها به پی‌سی به عنوان یک بازار سطح پایین‌تر نگاه کرد.

در هر صورت اینفینیتی وارد باری دیگر تجربه‌ای بسیار موفقیت‌آمیز از ساخت یک کالاف دیوتی پشت سر گذاشت. اما متاسفانه، تنها مدتی بعد از انتشار مدرن وارفر 2 روزهای سختی برای این استودیو آغاز شد که تا سال‌ها آینده آن‌ها را تحت تاثیر قرار داد. اما در آن طرف، تری‌آرک روی پروژه‌ای کار می‌کرد که قرار بود نقش بزرگی در آینده فرنچایز داشته باشد.

تری‌آرک بعد از انتشار World at War برای پروژه بعدی خود فضایی را انتخاب کرد که در فضای گیمینگ بی‌سابقه بود. الهام گرفته از فیلم‌هایی همچون Apocalypse Now و Full Metal Jacket، کالاف دیوتی ۲۰۱۰ به دهه ۶۰ میلادی و فضای جنگ سرد سفر کرد. این پروژه که با IW Engine 3.0 ساخته می‌شد در نهایت Call of Duty: Black Ops نام گرفت و در نوامبر ۲۰۱۰ منتشر شد.

بلک آپس داستان یک افسر CIA به نام الکس میسون را دنبال می‌کند که در اتاقی مرموز به صندلی بسته شده، توسط صدایی ناشناس در حال بازجویی بوده و دائما اعداد عجیبی را مشاهده می‌کند. او شروع به بازگویی داستان گذشته‌اش و شرکت کردن در عملیات‌ها و جنگ‌هایی همچون حمله به خلیج خوک‌ها و جنگ ویتنام می‌کند.

به طور کل داستان بازی به شدت درگیر تم‌هایی همچون جاسوسی، ترورهای سیاسی مامورهای مخفی و تئوری‌های توطئه است و به عقیده بسیاری، بهترین داستانی که یک کالاف دیوتی در آن موقع می‌توانست داشته باشد را ارائه می‌داد.

بازی همچنین شخصیت‌هایی را به سری معرفی کرد که به برخی از محبوب‌ترین کارکترهای کل سری تبدیل شدند. به غیر از میسون، فرانک وودز و جیسون هادسون نیز جزو برخی از شخصیت‌های معروف بلک آپس به شمار می‌روند.

از آن جایی هم که بازی در دنیای عنوان قبلی تری‌آرک یعنی World at War جریان دارد، ویکتور رزنوف هم از آن بازی باری دیگر به عنوان یکی از شخصیت‌های مهم حضور پیدا می‌کند. بازی همچنین شامل حضور چند شخصیت تاریخی مهم از دوره جنگ سرد می‌شود که از میانشان می‌توان به جان اف. کندی، رابرت مک‌نامارا و فیدل کاسترو اشاره کرد.

در کل کمپین بلک آپس دنباله‌روی همان ساختاری بود که در کالاف دیوتی: مدرن وارفر 2 دیدیم. بازی پر شده بود از لحظات سینمایی هالیوودی (مخصوص با انفجارهای فراوانش) و علی‌رغم تنوع محیطی بالا در مراحلش، ساختاری بسیار خطی داشت. یکی از المان‌هایی که از World at War برگشته بود خشونت شدید بود و در بخش‌های بسیاری از بازی می‌توانستید شاهد قطع عضو و تکه تکه شدن سربازان باشید.

بخش چندنفره بلک آپس تقریبا از همان ساختار کلی نسخه قبل پیروی می‌کرد. مکانیک‌هایی همچون کیل‌استریک‌ها بازگشته بودند که از میانشان می‌توان به یک مینی‌گان، یک هلیکوپتر جنگی و البته بازگشت سگ‌های لعنتی از World at War اشاره کرد.

امکانات شخصی‌سازی هم بیش از پیش شده بودند و بازیکنان نه تنها سلاح‌های خود، بلکه کارکتر خود را هم می‌توانستند به ظاهر دلخواهشان در آورند. از دیگر نکات قابل توجه مولتی‌پلیر Black Ops می‌توان به اولین حضور مپ محبوب Nuketown و اضافه شدن Theater Mode برای ضبط کردن لحظات به‌یادماندنی اشاره کرد.

دیگر حالت اصلی بلک آپس بخش زامبی بود که این بار با ساختاری کامل‌تر در بازی حضور پیدا کرده بود. زامبی برای اولین بار تمرکز بیشتری روی داستان داشت و یک خط داستانی جالب برای این بخش آغاز کرد.

حتی در یکی از مپ‌ها، بازیکنان می‌توانستند در نقش جان اف. کندی، ریچارد نیکسون، رابرت مک‌نامارا و فیدل کاسترو قرار بگیرند که در پنتاگون مورد حمله زامبی‌ها قرار گرفته بودند. این حالت بعد از عرضه بازی مپ‌های بیشتری هم دریافت کرد و به محبوبیتش میان بازیکنان روز به روز افزوده می‌شد.

علی‌رغم کار با نسخه‌ای قدیمی‌تر از IW Engine، تری‌آرک توانست بهبودات زیادی روی این موتور اعمال کند. یکی از بخش‌هایی که با بیشترین پیشرفت مواجه شد، کیفیت بافت‌های بازی بود. همچنین با استفاده از تکنولوژی موشن کپچر سازندگان موفق شدند که بهبود قابل توجهی به انیمیشن‌های صورت شخصیت‌ها ببخشند، که در صحنه‌های دراماتیک‌تر به خوبی خود را نشان می‌داد.

Call of Duty: Black Ops توانست با نمرات مثبت و فروش فوق‌العاده‌ای مواجه شود و از نظر فروش هم توانست آماری بالاتر از مدرن وارفر 2 برای خود ثبت کند. با این حال، برخی نسبت به تکراری شدن ساختار کمپین و مولتی‌پلیر کالاف دیوتی انتقاد داشتند و معتقد بودند که باید نوآوری‌های بیشتری در بازی‌های آینده انجام شود.

بلک آپس آنقدری موفقیت‌آمیز عمل کرد که اکتیویژن را برای ساخت یک دنباله ترغیب کند. در حالی که تری‌آرک یک روند رو به بالا را آغاز کرده بود، اینفینیتی وارد روزهای پردردسری را پشت سر می‌گذاشت.آینده

آینده

در زمان انتشار این مطلب هیچ اطلاعاتی به‌صورت رسمی از نسخه بعدی کالاف دیوتی نداریم. اما از اخبار مختلفی که شنیدیم می‌توان حدس زد که بازی بعدی توسط تری‌آرک ساخته می‌شود، یک بلک آپس دیگر است و احتمالا Black Ops: Gulf War نام خواهد داشت. ظاهرا این عنوان دنباله Cold War است، در دهه ۹۰ میلادی جریان دارد و حداقل یکی از شخصیت‌های اصلی آن فردی به نام Ratcliffe خواهد بود. ظاهرا بازی شامل مپ‌های بازسازی شده از نسخه‌های پیشین خود می‌شود و برای حالت زامبی خود به ساختار راند محور بازگشته است. همچنین با توجه به روند ساخت نسخه‌های اخیر سری، این عنوان با چهار سال بازه ساخت، طولانی‌ترین روند توسعه در تاریخ سری را خواهد داشت.

از طرف دیگر یک بازی جدید برای موبایل نیز در دست ساخت قرار دارد و آن هم چیزی نیست جز Call of Duty: Warzone Mobile. بر خلاف کاد موبایل که اساسا با یک موتور دیگر ساخته شده بود و حس و حال متفاوتی با بازی‌های اصلی سری داشت، این عنوان قرار است همان تجربه وارزونی که می‌شناختیم را به موبایل بیاورد و از همه جذاب‌تر، در مپ Verdansk جریان دارد. بازی اکنون در فازهای آزمایشی خود قرار دارد و باید دید بعد از انتشار، چگونه وضعیت کالاف دیوتی موبایل را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

اما نکته مهمی که درباره آینده کالاف دیوتی وجود دارد این است که این فرنچایز در کنار مجموعه اکتیویژن بلیزارد و کلیه دارایی‌هایش، اکنون تحت مالکیت مایکروسافت قرار دارد. بدین ترتیب همکاری تبلیغاتی سونی با اکتیویژن اکنون به پایان رسیده است و حال باید دید که مایکروسافت چگونه با این فرنچایز برخورد می‌کند. به‌طور رسمی می‌دانیم که این فرنچایز نه‌تنها قرار نیست انحصاری پلتفرم خاصی شود، بلکه حتی به لطف یک قرارداد ده ساله به‌زودی وارد کنسول‌های نینتندو نیز می‌شود. با توجه به استقبال ضعیف از Modern Warfare 3 باید دید که برنامه انتشار سالانه کالاف دیوتی باقی می‌ماند یا تغییری در آن صورت خواهد گرفت.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا